Web Analytics Made Easy - Statcounter

کیهان در انتقاد از فیلم شهرهرت نوشت: عنوان دقیقی برای این فیلم انتخاب شده است: «شهر هرت»! مبتذل‌ترین سوژه نخ‌نمای هزار بار استفاده شده را کش رفته‌اند و کپی دست چندمی از فیلم‌فارسی را با رویکردی مرتجعانه به خورد مخاطب داده‌اند. تصور سازندگان فیلم‌هایی چون «شهر هرت» این است که چشم و ذهن مردم سطل زباله است که هر چیز چرت و هرت و چرکی را داخلش بیندازید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

فیلم دچار وضعیتی است که اصلا تکلیف آدم باهاش روشن نیست! یک بن‌بست و مخمصه دهشتناک که «آخر چرا؟!» سیاه‌چالی برای زنده به گور کردن ذهن و ضمیر و روان و چشم و دل و تخیل و زیبایی‌های پاک مخاطب بی‌خبر از همه جا، آن‌هم به نام نامی سینما! بزرگ‌ترین ظلم را به این هنر شریف و درخشان و بزرگ همین جماعت مرتکب می‌شوند! تحت لوای سینما برای نابودی سینما!

آش در هم جوش نپخته و سوءهاضمه‌آوری که تمام تمهیدات از مد افتاده شبه سینمای کلاهبردار ورافتاده فیلم‌فارسی را یک‌تنه و یکپارچه، اقامه و در ذهن، زنده می‌کند!

واقعا جای تأکید دارد که این «شهر هرت» بی‌در و پیکر، ابدا نه قابلیت دارد و نه ارزش اینکه بتوان نقدش کرد یا متصف به موصوفاتی همچون فیلمنامه و کارگردانی و میزانسن و هر عنصر سینماورزانه دیگری! واقعا مال این حرف‌ها نیست! در واقع اتصاف چنین تعابیری به چنین اثری، توهین به سینما و نقد و ادبیات سینمایی است!

اتفاقا نگارنده معتقد است مردم عادی بهتر است فیلم را تحریم کنند و به دیدنش نروند نه اینکه فیلم ارزش توجه و جوسازی‌هایی مثل تحریم و... را داشته باشد، نه واقعا! بلکه صرفا از این جهت که وقت و پول و نگاه مردم هدر نرود.

اما اتفاقا مسئولین سینمایی و نخبگان هنری و آنها که در تمام این سال‌ها «وظیفه» و «پول» فرهنگ‌سازی و سینماورزی و هدایت و حمایت جامعه و فکر و محصولش را بر دوش و در جیب داشته‌اند، حتما باید به تماشای این «شهر هرت» که ساخته و پرداخته‌اند بروند! بروند و نتیجه مماشاتشان را با این جماعت ببینند! بروند و ببینند خانواده ایرانی را در برهوت سینمای این سال‌ها بین چه مدل فیلم‌سازهایی به مذبح می‌فرستند.

اما داستان درخشان و به واقع خیره‌کننده- و بلکه کورکننده- این «شهر هرت» فوق‌الذکر، از این قرار است که پرویز و ‌پرستو، خواهر و برادری هستند که سعی دارند از راه‌های خلاف کسب درآمد کنند.‌

پرستو دوست دارد تا ۴۴ سالش نشده ازدواج کند ولی نامزدش به جرم اختلاس در زندان است. وحید، نامزد ‌پرستو، باید جریمه سنگینی بپردازد، چرا که به سلطان سکه معروف شده و جرمش سنگین است. ‌پرستو نقشه‌ای می‌کشد و برای پرویز، یک آمبولانس نعش‌کش تهیه می‌کند تا به وسیله آن به سراغ مرده‌های پولدار شهر رفته و با جا زدن ‌پرستو به جای همسر صیغه‌ای آن‌ها، از خانواده متوفی اخاذی کنند. در یکی از این اخاذی‌ها، ‌پرستو متوجه می‌شود که شخص مورد نظر نمرده و به صورت نمادین مجلس ترحیمی برای او گرفته‌اند.‌

پرستو و پرویز به سراغ این شخص، یعنی سالار، می‌روند و به خاطر حفظ راز او، طلب پول می‌کنند. سالار که از دست افراد یک موسسه خیریه فرار کرده به آنها وعده می‌دهد که در صورت رازداری و پناه‌دادن به او، به این خانواده ۲ میلیارد بدهد. پرویز و پرستو از سالار نگهداری می‌کنند و در کارها همراه او هستند تا اینکه سالار آنها را به پلیس لو داده و با دلارها متواری می‌شود. پرویز و ‌پرستو نقشه کشیده‌اند تا با حمل جنازه افراد پولدار و اخاذی ‌پرستو از آنها به عنوان همسر صیغه‌ای، پولی دست و پا کنند تا از پس پرداخت اجاره خانه و بدهی وحید، نامزد ‌پرستو، بربیایند. سالار مردی اختلاسگر که دلارهای یک موسسه خیریه تقلبی را دزدیده و برای اینکه از خود سلب مسئولیت کند، سناریوی مرگ خود را چیده و به ‌پرستو و پرویز پناه می‌آورد تا از دست افراد موسسه در امان باشد.

حالا شما فکرش را بکنید چنین داستانی با چنان رویکرد و ادعا و افه «اخلاقی» و «انسانی»، با کاتالیزور حجم معتنابهی از جوک‌ها و اصطلاحات و حرکات سخیف و شنیع جنسی و مجموعه و ملغمه‌ای بی‌سروته و باسمه‌ای از تعدادی تصاویر به هم وصله پینه شده، نهایتا شده است شهر هرتی که بیا و ببین!

یک کپی دست چندم ارتجاعی داغان و مزخرف از فیلم‌فارسی و چرک‌بازی و بی‌اصولی و گیشه‌محوری و قلقلک پست‌ترین غرایز مخاطب و لمپنیسم و لودگی و بزک و دوزک و هندی‌بازی و زردبازی و... و خلاصه هرجور بازی چرک و مهوع دیگری که در مخیله‌تان می‌گنجد یا نمی‌گنجد!
خیلی عجیب است و غریب! خیلی عجیب است که در سال ۱۴۰۲ چنین فیلم مستهجن بی‌ارزش مهوعی روی پرده سینماهای این کشور می‌رود و به نوعی مخاطب دعوت به دیدنش می‌شود!

فیلمی که به معنای ابتدایی و اولیه و اصولی، نه داستان دارد، نه فیلمنامه، نه کارگردانی، نه روایت، نه درام، نه دوربین، نه حرکت، نه بازی و نه حتی یک پلان و قاب درست! حتی یکی!

به آبگوشتی‌ترین و جعلی‌ترین و تقلبی‌ترین شکل ممکن، مشتی تصویر متحرک را سر هم کرده‌اند و فرستاده‌اند روی پرده! و آن‌قدر هم باشرف و صادق هستند که اسمش را هم گذاشته‌اند «شهر هرت»! جل‌الخالق! شنیده بودیم سینما هنر بی‌رحمی است و با کسی شوخی ندارد و خواه‌ناخواه، مافی‌ الضمیر آدم‌ها را برملا می‌کند منتها نمی‌دانستیم این برملایی و بی‌آبرویی همین‌قدر صریح و یکپارچه و تباه‌کننده است!

اما یک نکته بسیار مهم دیگر! شاید مهم‌ترین نکته و البته غم‌انگیزترینش درباره این فیلم و امثال و اقرانش:اینکه فیلمی بخواهد با لودگی و حرف‌های جنسی و استهجان و کاری‌های مبتذل دیگر، مخاطب عامی را سرکیسه کند، اتفاق تازه‌ای نیست؛ اما اینکه چنین فیلمی بخواهد با چنین روش‌ها و دستمایه‌هایی، حرف‌ها و ادعاهای «اخلاقی» و قلنبه سنبله‌گویی‌های «شبه اجتماعی» و «پایان رستگارانه» و... را هم به خودش بچسباند، دیگر خیلی وقاحت می‌خواهد! که الحمدلله این جماعت در عین بی‌هنری مطلق، این یک قلم را هرچقدر بخواهید و تصور کنید، دارد!

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: کیهان: سریال های شـبکه نمایش خانگی ، زباله اند/ اهداف سیاسی هم دارند کیهان : کشف حجاب بازیگران ، کار حزب صهیونیستی بهاییت است آقای کیهان! مرغ کیلویی چند؟!/ من می‌گم انف تو نگو انف کیهان: شبکه رسمی سینمای خانگی که هیچ، شبکه غیررسمی اش را هم تعطیل کنید حمله تمام عیار کیهان به فیلم اکران شده کت چرمی ؛ چرا این‌قدر سطحی و آبکی و دمده و مزخرف است؟

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: کیهان فیلم شهر هرت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۸۶۵۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کیهان: فاجعه برجام در انتظار لایحه عفاف! /جمهوری اسلامی: روحانیت خودش پیشقدم شود/از پرواز با بال استعداد‌ها تا پرواز با جت شخصی

 

به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز یکشنبه ۹ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که خداحافظی با اقتصاد زیر زمینی، تولید زیر تیغ واردات یارانه ای، چالش از سرگیری مذاکرات هسته‌ای و یک صندلی و چندین مدعی در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.


در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم: 


کیهان: فاجعه برجام در انتظار لایحه عفاف! 


 حسین شریعتمداری مدیرمسئول کیهان در بخشی از یادداشتی در شماره امروز این روزنامه نوشت: ۱- شاید از تیتر یادداشت پیش روی تعجب کنید و از خود بپرسید؛ «برجام» با لایحه «عفاف و حجاب» چه نسبتی دارد؟! در نگاه اول حق با شماست! موضوع برجام فناوری هسته‌ای و مقصود از آن لغو تحریم‌های ظالمانه و غیر‌قانونی علیه کشورمان بود، ولی موضوع لایحه عفاف و حجاب، مقابله با پدیده پلشت و خانمانسوز کشف حجاب است. اما مروری -هرچند گذرا- بر متن لایحه عفاف و مسیری که تاکنون طی کرده است، این نگرانی جدی را پیش می‌کشد که مبادا همان‌گونه که برجام به جای لغو تحریم‌ها، تعداد آن‌ها را دو برابر کرد، لایحه عفاف و حجاب نیز به جای پیشگیری از ناهنجاری کشف حجاب، گسترش این پدیده پلشت را به دنبال داشته باشد! مجلس قبلی برجام را بی‌توجه به انتقادات جدی و مستند منتقدان، ظرف ۲۰ دقیقه تصویب کرد و شد آنچه نباید می‌شد! مراحلی که در تصویب لایحه عفاف و حجاب دنبال می‌شود نیز با آنچه بر سر تاسیسات هسته‌ای کشورمان آوار شد، شباهت‌هایی دارد و صد البته با دامنه‌ای بسیار گسترده‌تر و خطرناک‌تر! تعجب نکنید. بخوانید!
۲- این روز‌ها لایحه موسوم به عفاف و حجاب برای بررسی نهائی در دستور کار شورای محترم نگهبان قرار گرفته است. پیش از این و در طول نزدیک به یک سالی که از تهیه و تنظیم این لایحه می‌گذرد، در چند نوبت و متناسب با مراحل مختلفی که لایحه طی می‌کرد، به ارزیابی و نقد مستند برخی از مفاد آن پرداخته بودیم، ولی متاسفانه علی‌رغم برخی تغییرات، موارد سؤال‌برانگیز کماکان و یا کم و بیش در متن لایحه دیده می‌شود که می‌تواند کارآمدی آن را با تردید‌های جدی رو‌به‌رو کند. از این روی، اشاره به نکاتی را در این خصوص خالی از فایده نمی‌دانیم. 
۳- اولین پرسش که اساسی‌ترین نیز هست، این که لایحه یاد شده بر اساس کدام نیاز و برپایه کدام ضرورت تهیه شده است؟! 
الف: اگر پاسخ آن است که برای مقابله با کشف حجاب و حفظ عفت عمومی نیاز به قانون داشته‌ایم که باید گفت این پاسخ قابل قبول نیست! چرا که موضوع و متن مواد ۶۳۸ و ۶۳۹ از قانون مجازات اسلامی و قانون موسوم به البسه (مصوب ۲۸ اسفند ۱۳۶۵) به وضوح در این خصوص بوده و هست؛ بنابراین فقدان قانون نمی‌تواند انگیزه قابل پذیرشی برای تهیه لایحه مورد اشاره باشد.
ب: ممکن است گفته شود که قوانین موجود کافی نبوده و نیاز به اصلاح داشته است! در این صورت می‌توانستند با ارائه ماده واحده، مفاد قانون قبلی را اصلاح کنند! 
ج: بر فرض که تهیه و تدوین قانون تازه‌ای برای حجاب ضرورت داشته است! سؤال این است چرا مادام که قانون جدید به تصویب نرسیده است، این پدیده خسارت‌آفرین به حال خود رها شده و برای پیشگیری از آن به قوانین موجود عمل نشده است؟ این «ترک فعل» که مصداق روشن عمل مجرمانه است با کدام توضیح قابل قبولی صورت گرفته است؟! 
۴- ممکن است ادعا شود که رو‌به‌رو شدن با شرایط خاص! علت احساس نیاز به تهیه این لایحه بوده است! که باید پرسید: کدام شرایط خاص مورد نظرتان است؟! جامعه روال عادی خود را طی می‌کرد و رخداد و شرایط ویژه‌ای در میان نبود. حضرت آقا در دیدار رمضانی مسئولان نظام به همین نکته اشاره کرده و می‌فرمایند: «یک مطلب دیگری را من می‌خواهم مطرح کنم و آن چالش تحمیلی مسئله «حجاب» در کشور است. مسئله حجاب تبدیل شده به یک چالش و بر کشور ما تحمیل شده، این را تحمیل کردند. کسانی نشستند نقشه کشیدند، برنامه‌ریزی کردند که حجاب بشود یک مسئله در کشور ما، در حالی که چنین مسئله‌ای در کشور وجود نداشت، مردم با شکل‌های مختلف داشتند زندگی می‌کردند». آیا پیش کشیدن لایحه حجاب و عفاف بی‌آن که ضرورتی داشته باشد، بخشی از پازل دشمن و کمک به این «چالش تحمیلی» نبوده است؟! 
۵- آیا موارد یاد شده شک‌برانگیز نیست؟! و انگیزه تدوین و تهیه لایحه موسوم به حجاب و عفاف را با تردید‌های جدی رو‌به‌رو نمی‌کند؟! و آیا اقدام به تهیه این لایحه همان «چالش حجاب» نیست که در غفلت و ساده‌اندیشی مسئولان، به نظام و توده‌های عظیم مردم متدین و پاکباخته کشورمان تحمیل شده است؟! اگر پاسخ منفی است، بفرمایید چرا از هنگام تهیه لایحه عفاف تاکنون، ناهنجاری کشف حجاب گسترده‌تر شده است؟! چرا برخلاف تاکید رئیس قوه قضائیه و رئیس‌جمهور بر اجرای قوانین موجود، از اجرای آن خودداری شده است؟! چرا لایحه‌ای با ۹ ماده از سوی قوه قضائیه و افزایش آن به ۱۵ ماده توسط قوه مجریه وقتی به مجلس می‌رود به ۷۱ ماده و در حجم انبوه ۳۲۴۲۱ کلمه
(بخوانید کلیات ابوالبقا) تبدیل می‌شود و نزدیک به یک سال در کوچه پس کوچه‌های مجلس معطل می‌ماند؟! 

 

جمهوری اسلامی: روحانیت خودش پیشقدم شود


روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان روحانیت خودش پیشقدم شود نوشت: بار دیگر به مناسبت بررسی بخش هزینه‌های لایحه بودجه کل کشور سال ۱۴۰۳ فهرستی از بودجه‌های پیشنهادی دولت برای نهاد‌های فرهنگی و مذهبی در فضای مجازی و رسانه‌ها منتشر شد که با اعتراض‌هائی همراه است. اعتراض‌ها عموماً بر این محور‌ها متمرکز هستند که در شرایط دشوار اقتصادی کشور چرا به این نهاد‌ها بودجه تعلق می‌گیرد و یا چرا چنین مبالغ زیادی برای آن‌ها پیشنهاد شده است؟ محور دیگر اعتراض نیز اینست که این نهاد‌ها تاثیر ملموسی بر زندگی مردم ندارند و به همین دلیل تخصیص چنین بودجه‌هائی به آن‌ها منطقی نیست.
طبق آنچه در فهرست منتشرشده آمده، جمع مبلغ پیشنهادی برای نهاد‌های فرهنگی و مذهبی ۶۷۰ هزار میلیارد ریال است که البته رقم قابل توجهی است. بدون اینکه درباره محور‌های اعتراضات یادشده قضاوتی داشته باشیم، بر این نکته تاکید می‌کنیم که بعضی از نهادهائی که نامشان در فهرست آمده اصولاً وجودشان ضرورتی ندارد، بعضی دیگر از آن‌ها خاصیتی ندارند، تعدادی نیز به میزان بودجه‌ای که برای آن‌ها پیشنهاد شده اثربخشی ندارند و در مورد حرم امام خمینی نیز همانطور که در سال‌های گذشته بار‌ها تذکر دادیم اصولاً اینهمه توسعه و خرج‌تراشی خلاف مشی خود امام است. باقی می‌ماند بودجه‌ای که برای حوزه‌های علمیه پیشنهاد شده که اشکال اساسی آن مربوط به استقلال روحانیت است.
در سال‌های گذشته هنگامی که به تخصیص بودجه دولتی برای حوزه‌های علمیه و نهاد‌های مرتبط با آن‌ها انتقاد می‌کردیم، بعضی از طلاب و علما در قالب گلایه به ما می‌گفتند مگر از وضع شدیداً فلاکت‌بار طلاب و روحانیین از نظر معیشت خبر ندارید که به بودجه مربوط به حوزه‌های علمیه اعتراض می‌کنید؟
جواب ما این بود و اکنون نیز اینست که می‌دانیم بسیاری از طلاب و فضلای حوزه‌های علمیه و حتی علمای شهرستان‌ها با فقر و ناداری دست و پنجه نرم می‌کنند و تعداد زیادی از آن‌ها بخش قابل توجهی از وقت خود را به کار‌های خدماتی از قبیل پیک موتوری، مسافرکشی و تمیز کردن خانه‌ها و شرکت‌ها مشغولند تا بتوانند از عهده حداقل هزینه زندگی برآیند. با اینحال به دلایل متعدد معتقدیم روحانیت نباید از بودجه دولتی ارتزاق کند. ممکن است افرادی به دلایل خاصی که دارند، اعتقادی به آنچه ما به عنوان دلایل متقن برای ضرورت اجتناب روحانیت از پذیرش بودجه دولتی مطرح می‌کنیم نداشته باشند. این، حق طبیعی آنهاست که اینگونه فکر کنند و از تخصیص بودجه دولتی به حوزه‌های علمیه دفاع نمایند. می‌بینیم که در عمل نیز تفکر آن‌ها بر کشور حاکم است و متولیان امور به آنچه دیگران با نیت خیرخواهی و مصلحت‌اندیشی برای روحانیت می‌گویند اعتنائی نمی‌کنند و ترتیب اثر نمی‌دهند.
مهم‌ترین دلیل ما برای این تفکر که حوزه‌های علمیه و دستگاه‌های مرتبط نباید از بودجه دولتی ارتزاق کنند اینست که وابسته شدنشان به بودجه دولتی آن‌ها را به دولت و حکومت وابسته می‌کند و استقلال را که سرمایه اصلی روحانیت است از آن سلب می‌نماید. هیچکس نمی‌تواند ادعا کند که روحانیت می‌تواند به بودجه دولتی وابسته باشد و در عین حال استقلال خود را هم حفظ کند. علت اینکه امام خمینی هرگز اجازه استفاده حوزه‌های علمیه از هیچ بودجه‌ای غیر از آنچه مردم با طیب خاطر به آن‌ها می‌دهند را ندادند، همین بود که آن را با استقلال روحانیت در تضاد می‌دانستند. تجربه چند دهه اخیر نیز بر صحت نظر امام خمینی مهر تایید گذاشته است. مراجع صاحب‌نام و ذی‌نفوذی مانند مرحوم آیت‌الله فاضل لنکرانی و آیت‌الله صافی گلپایگانی نیز بر همین عقیده بودند و همین مسیر را ادامه دادند.
نکته دیگری که باید مورد توجه روحانیت قرار گیرد اینست که تنگنا‌های معیشتی در حال حاضر به آن‌ها اختصاص ندارد. این، گرفتاری بزرگی است که ده‌ها میلیون نفر از مردم کشورمان با آن دست و پنجه نرم می‌کنند. افتخار روحانیت در طول تاریخ این بود که مانند ضعیف‌ترین اقشار جامعه زندگی می‌کرد و به همین دلیل، خودش محبوب و کلامش نافذ بود. حالا هم باید مانند مردم عادی زندگی کند تا مردم پذیرایش باشند. مردم وقتی استقلال روحانیت را ببینند و احساس کنند که حامی آن‌ها و زبان گویای آنهاست، حاضرند هرچه دارند را با روحانیت تقسیم کنند تا این نهاد باقی بماند و بتواند در مقاطع حساس در برابر ظلم و ناروا بایستد.
خوبست این را هم به عنوان نکته پایانی بگوئیم که بودجه‌های دریافتی حوزه‌ها بیش از آنکه صرف طلاب نیازمند شود به پشت‌میزنشینانی می‌رسد که حوزه‌های علمیه بدون آن میز‌ها هم می‌توانند ادامه حیات بدهند و چه بسا حیات بهتر. با توجه به این واقعیت‌ها آیا بهتر نیست روحانیت خودش پیش‌قدم شود و از گرفتن بودجه دولتی خودداری کند؟


از پرواز با بال استعداد‌ها تا پرواز با جت شخصی


ناصر ذاکری طی یادداشتی در شماره امروز شرق با عنوان از پرواز با بال استعداد‌ها تا پرواز با جت شخصی نوشت: پرونده مجازبودن خرید و تملک جت شخصی پس از مصاحبه اخیر رئیس سازمان هواپیمایی کشوری مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت و حتی توضیح بعدی سازمان که این قانون مربوط به دو دهه پیش است، نتوانست موضوع را برای مخاطبان هضم‌کردنی یا تحمل‌پذیر کند. درواقع تملک جت شخصی به خودی خود امر چندان مهمی نیست. درست مثل هر حوزه دیگر در اقتصاد، فرد با درنظر‌گرفتن شرایط خود تصمیم به خرید کالایی خاص می‌گیرد. به‌عنوان مثال فردی برای تعطیلات آخر هفته خود دو میلیون تومان کنار می‌گذارد و آن دیگری متناسب با درآمدش صد برابر این مبلغ را هزینه می‌کند؛ اما اهمیت این پرونده ارتباط نزدیک با شرایط خاص اقتصادی و اجتماعی امروزمان دارد که در زیر به چند نکته مرتبط با آن اشاره می‌کنم:

۱ – تورم دورقمی شرایط دشواری را برای گروه عظیمی از شهروندان کشور ایجاد کرده و آنان مجبور هستند برای ایجاد تعادل بین دخل‌و‌خرج خود بسیاری از سرفصل‌های ضروری هزینه را حذف کنند و حتی از خیر درمان بیماری‌های‌شان نیز بگذرند. سفر هوایی سال‌هاست از سبد مصرفی این گروه عظیم خط خورده است. گفتنی است که با عنایت به سطح دستمزد مصوب قانون کار برای سال جاری، حقوق ماهانه یک کارگر معادل قیمت بلیت رفت و برگشت هوایی در مسیر تهران به مشهد برای یک خانوار دونفره است؛ ازاین‌رو روشن است که سفر هوایی جایی در زندگی جاری گروه کثیری

 از شهروندان ندارد.

۲ – سیاست‌گذاری نامعقول اقتصادی در طول دهه‌های گذشته منتهی به شکل‌گیری فاصله طبقاتی بسیار عظیم شده و در کنار فقر آزاردهنده گروه کثیری از شهروندان، رفاهی حیرت‌انگیز و باورنکردنی برای گروهی اندک به ارمغان آورده است. سطح زندگی به‌اصطلاح لاکچری آنان به گونه‌ای است که نداشتن جت شخصی را می‌توان یک محرومیت جدی برای‌شان تلقی کرد که طبعا باید برایش چاره‌ای اندیشیده شود.

۳ – بسیاری از ثروتمندان بزرگ کشور تاجران جوان و تازه‌کاری هستند که نه به اتکای نبوغ کارآفرینی؛ بلکه با کمک روابط خانوادگی و استفاده از نفوذ خانوادگی به ثروت‌های کلان دست یافته‌اند. مثلا فلان جوان تازه‌کار با استفاده از فرصتی که تحریم نفت ایران ایجاد کرده و با کمک حامیان بانفوذش و با ادعای تکراری «دورزدن تحریم» یک‌شبه ره صدساله طی کرده و به ثروتی افسانه‌ای دست می‌یابد. به‌این‌ترتیب می‌توان ادعا کرد بیشتر متقاضیان خرید و استفاده از جت شخصی، این گروه ثروتمندان تازه به‌دوران‌رسیده و برخوردار از رانت خانوادگی خواهند بود.

۴ – در شرایط کمبود منابع مالی دولت، سازمان‌های دولتی ناگزیر هستند شیوه‌های جدیدی را برای کسب درآمد و ترازکردن دریافتی‌ها با پرداختی‌های‌شان بیازمایند. ارائه خدمات به دارندگان جت شخصی راهی بسیار مناسب برای کسب درآمد است؛ آن‌هم در شرایطی که افزایش قیمت بلیت و فرسودگی ناوگان هوایی به شکل‌گیری ظرفیت بی‌کار در اکثر فرودگاه‌های کشور منتهی شده است.

۵ – سال‌هاست که در حوزه مدیریت شهری از ضرورت افزایش سهم شبکه حمل‌ونقل عمومی در حمل‌ونقل شهری سخن گفته می‌شود که صرفه‌های بسیاری برای اقتصاد کلان کشور ایجاد می‌کند و درواقع اولویت‌دادن به منافع اجتماعی در مقایسه با منافع فردی را مطرح می‌کند؛ اما اینک برخی الزامات اقتصادی متولیان امر را در مسیری سوق داده که به فکر ارائه خدمات به «ازمابهتران» با هدف کسب درآمد بیشتر باشند.

اما نکته تأمل‌برانگیز این است که قانون اساسی ما به‌عنوان دستاورد زیباترین و باشکوه‌ترین انقلاب تاریخ بشر، شرایطی آرمانی را تصویر می‌کند که در آن محدودیت‌های مادی نمی‌تواند مانع پرواز با بال استعداد‌ها شود. جامعه موظف است هرگونه امکان پیشرفت را در اختیار تک‌تک شهروندان در دوردست‌ترین روستا‌ها قرار بدهد تا هرکسی بتواند تا هر ارتفاعی که آرزویش را دارد، پرواز کند، تولید ثروت کند، کسب علم و معرفت کند یا در اندیشه رشد معنوی خود باشد و به عبارتی فقر خانوادگی یا توسعه‌نیافتگی منطقه نباید مانع پرواز او شود. اینک با گذشت سال‌ها دولتمردان در دفاع از عملکرد خود می‌توانند به فهرست بلندبالایی از مشکلات اشاره کنند که مانع تحقق این رؤیای ارزشمند و باشکوه شده‌اند؛ همان مشکلاتی که آنان را واداشت تا از انجام تعهد آموزش رایگان یا تأمین مسکن برای همگان شانه خالی کنند؛ اما گویا از دید دولتمردان محترم این ناکامی دردناک دلیل آن نمی‌شود که فرصت نوعی دیگر از پرواز را از مردم بگیریم: اگر پرواز با بال استعداد‌ها مقدور نشد، به جایش امکان پرواز با جت شخصی را فراهم می‌کنیم!

آرمان نیک‌اندیشانی که متن قانون اساسی را نوشتند، این بود که حتی فرزندان فقیرترین و محروم‌ترین خانواده‌های کشور از پرواز با بال استعداد بازنمانند؛ اما اینک پرواز با جت شخصی فقط مختص کسانی است که فرزند فلان فرد متنفذ باشند و با استفاده از رانت نام خانوادگی اجازه «دورزدن تحریم» را بیابند؛ کسانی که لابد در گام بعدی متقاضی داشتن «فرودگاه شخصی» هم خواهند بود.

دیگر خبرها

  • کیهان: فاجعه برجام در انتظار لایحه عفاف! /جمهوری اسلامی: روحانیت خودش پیشقدم شود/از پرواز با بال استعداد‌ها تا پرواز با جت شخصی
  • کیهان: با تخلف باید برخورد شود چه دزد باشد چه زن بی‌حجاب!
  • کودک لاهیجانی «شهر یار» حوزه آموزش پسماند شد
  • جیمزوب پازل شکل‌گیری کهکشان‌ها را به هم ریخت
  • ساخت فیلم سینمایی اقتباسی درباره فرهنگ رضوی
  • فیلم سینمایی تاریخی اقتباسی فرهنگ رضوی ساخته می‌شود
  • فیلم سینمایی فرهنگ رضوی ساخته می‌شود/ برگزاری نخستین جشنواره فیلم دینی رضوان
  • کلهر: در صورت حضور بیرانوند نتیجه بازی با آلومینیوم برعکس می‌شد/ اوسمار تصور می کرد بازی تمام شده است
  • پرویز مظلومی: با واگذاری سرخابی‌ها راه آسیا باز شد/ به عنوان هوادار در خدمت تیم هستم
  • پاکسازی ورودی شهر سراب به مناسبت هفته زمین پاک